شهید حسین محمدیانی
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ
برای مأموریتی به شهر حلبچه رفته بودیم. در حال نوشتن خاطره بودم که خودکارم تمام شد. در یکی از خرابه ها مدادی پیدا کردم و به نوشتن ادامه دادم. لحظاتی بعد با ماشین به طرف مقصد بعدی حرکت کردیم هنوز در حال نوشتن بودم که حاج حسین گفت: فلانی چی کار می کنی؟ گفتم: با مدادی که پیدا کردم خاطره می نویسم. ناگهان پاش را گذاشت رو ترمز و گفت: برو مداد را بذار و برگرد. مال مردم، مال مردم است عراقی، ایرانی نداره. اون روز ایشان درس بزرگی به من دادند.
۹۴/۰۶/۲۷