خاطره ای از اردوگاه اسرا
شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۱۳ ب.ظ
اول که رفته بودیم {اردوگاه اسرا} گفتند: که کسی حق ورزش کردن نداره.
یه روز یکی از بچه ها رفت و ورزش کرد. مامور عراقی تا دید در حالیکه خودکار و کاغذ دستش بود، برای نوشتن اسم دوستمون جلو آمده بود. برگشت و گفت:((اسمت چیه؟)) رفیقمون که خیلی شوخ طلب بود برگشت و گفت:(( گچ پژ))
باور نمی کنید تا چند دقیقه آن مامور عراقی هر کاری کرد این اسم تلفظ کنه نتونست. ول کرد و گذاشت و رفت و ما هنینطور می خندیدیم!!
۹۴/۰۶/۰۷