سقّای تشنه
سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۰ ب.ظ
سقّا صدایش می کردند. به مادر گفته بود: می خوام اونجا سقّا باشم. همیشه قبل از خودش به رزمنده ها تعارف می کرد. سر سفره ناهار و شام هم دنبال پارچ های آب می دوید و وقت و بی وقت به آن ها آب تعارف می کرد. می گفت: آب نطلبیده، مراد است! حتی آب قمقمه اش را هم می بخشید. تشنه شهید شد؛ همان طور که آرزو داشت.
( شهید زکریا صفر خانی)
۹۴/۰۶/۱۷