دست و دل باز
شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۰۱ ب.ظ
در زمان ما، تخم مرغ، غیمتی بود و نایاب. در روستا خانواده ها هم کم بضاعت بودند. ابوالفضل خیلی دست و دل باز بود و مادرش خیلی به او می رسید. مکتب که می رفتیم، خوراکی هایش را با من نضف می کرد. روزی یک تخم مرغ آب پز آورده بود. با همان دست های کوچکش آن را نصف کرد؛ نیمی را به من داد و نیمی را خودش خورد.
(نوجوانی شهید ابوالفضل رفیعی)
۹۴/۰۶/۲۱