شهدا

شهدا راهتان پا بر جاست

شهدا

شهدا راهتان پا بر جاست

با ولایت تا شهادت

مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

نوجوانی شهید علی ماهانی

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ب.ظ

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان بکشد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دی؟ می گفت: احترام به والدین، دستور خداست. یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشسته گوشه حیاطه، همه را شسته بود انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست، چطوری این همه لباس را شستی؟ گفت: اگه دو دست هم نداشتم، باز هم وجدانم قبول نمی کرد من ابن جا باشم و تو، زحمت شستن لباس ها را بکشی!  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۴
محمد جابر زاده انصاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی