شهدا

شهدا راهتان پا بر جاست

شهدا

شهدا راهتان پا بر جاست

با ولایت تا شهادت

مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

خاطره از شهید خرازی

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۱ ب.ظ

وقتی که جنگ بود، گردان های مختلفی می شدند. اسم یکی از این گردان ها گردان امام حسین بود. فرمانده این گردان شهید خرّازی بود. برای ورود به این گردان به کارت ورود نیاز داشت. روزی نگهبان را عوض کردند. نگهبان فرمانده را نمی شناخت. یک روز خرّازی همراه با دوستش به گردان رفتند. خرّازی وقتی می خاست کارتش را در بیاورد دید که کارتش را نیاورده است. خرّازی به نگهبان گفت:(( اشکالی ندارد من وارد شوم.)) نگهبان گفت:(( چرا اشکال دارد، پیاده شو و چند بار کلاغ پر بو رو. همین که دوست خرّازی می خواست به نگهبان بگوید که این مرد فرمانده تو است، خرّازی به نشانه این که هیچ چیزی نگو دستش را گرفت. خرّازی پیاده شد و دور ماشین کلاغ پر رفت. تا این که یک نفر از گردان بیرون آمد و به نگهبان گفت:((چه کاری است می کنی ایشان فرمانده تو است.)) آن نگهبان به گریه افتاد و معذرت خواست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۸
محمد جابر زاده انصاری

نظرات  (۱)

بدبینی نشانه ناتوانی است. زیرا کسی که شایستگی تسلط بر زندگی خود را ندارد، احساس بدبینی می کند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی