شهدا

شهدا راهتان پا بر جاست

شهدا

شهدا راهتان پا بر جاست

با ولایت تا شهادت

مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

نوجوانی شهید اسدالله کشمیری

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۹ ب.ظ

راه مدرسه اش دور بود. همکلاسی هایش با ماشین می رفتند. آن موقع، روزی دوازده ریال پول تو جیبی به او می دادیم تا بتواند هم خودش را اداره کند و هم به مدرسه برود. با این که پول کمی بود امّا این بچّه، هیچ وقت شکایتی نداشت. مدّتی که گذشت، متوجّه شدیم اسدالله، زود تر از ساعت همیشگی از خانه بیرون می رود و تا مدرسه پیاده روی می کند. علّت کارش را متوجّه نشدیم تااین که یک روز خواهر کوچکش مریض شد. پول کافی برای دوا و درمانش در خانه نبود. وقتی اسدالله متوجّه این موضوع شد، رفت و مقداری پول آورد و گفت: این ها را برای روزی مثل امروز پس انداز کرده بودم. طفلکی پیاده مدرسه می رفت تا همان دوازده ریال را هم پی انداز کند!   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۳
محمد جابر زاده انصاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی